منافقین و توهم بزرگی بنام «آلترناتیو»/ چرا فرقه رجوی مقبولیت ندارد؟
تاریخ انتشار: ۱۸ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۷۰۵۴۸۳
مهمترین کار ویژه گروهک منافقین در اروپا و با مرکزیت آلبانی، عملی ساختن مهمترین آرزوی سرکردگان این گروهک تروریستی است که همان شناخته شدن به عنوان آلترناتیو (جایگزین) یا همان اصلیترین جایگزین نظام ایران است. همانگونه که منافقین از گذشته تاکنون در تعیین استراتژی همواره از زمان خود عقب بودهاند، امروز نیز در شرایطی سعی در معرفی خود به عنوان آلترناتیو نظام ایران دارند که از مدتها قبل امید کشورهای غربی و به ویژه آمریکا در براندازی نظام ایران به کلی از بین رفته و طرحهای دشمنان ایران عملاً بیشتر بر حوزه محدودسازی، جلوگیری از نفوذ بیشتر، استحاله درونی و انزوای بینالمللی متمرکز شدهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اخبار سیاسی- با این حال وقتی به همایشهای پر هزینه منافقین در اروپا نگاه میکنیم، متوجه میشویم که تمرکز پیام های بینالمللی این گروهک بر معرفی این فرقه به عنوان آلترناتیو نظام ایران استوار است. سخنرانان اجارهای که عموماً از میان سیاستمداران بازنشسته و از رده خارج آمریکایی و صرف صدها هزار دلار برای سخنرانی در همایشهای منافقین ظاهر میشوند، در متون سخنرانی که قبلاً توسط عوامل سازمان تهیه شده، بدون استثنا از براندازی نظام ایران و آینده کشورمان با رهبری سرکردگان تروریست منافقین سخن میگویند!
یکی از همایشهای منافقین
ساکنین کمپ منافقین در آلبانی نیز در بخشی از مأموریتهای خود در فضای مجازی سعی در تکرار این مسئله دارند. توئیتها، پست ها و به طور کلی فعالیتهای یگان سایبری منافقین در فضای مجازی گرایش قابل ملاحظهای برای معرفی این گروهک با عنوان آلترناتیو دموکراتیک نظام ایران دارند.
** ضدیت با دیگر گروههای ضد انقلاب
به طور کلی دو مانع اصلی در مسیر دست و پا زدنهای منافقین برای کسب عنوان آلترناتیو در مقابل این گروهک تروریستی قرار گرفته است که اولین آن سابقه سیاه این گروهک در ترور، جنایت و خیانت علیه ملت ایران است و دومین مانع، گروههای دیگر ضد انقلاب هستند. مانع دوم در واقع رقیب منافقین در کسب حمایتهای بینالمللی از بودجهها و طرح های مصوب کشورهای استکباری علیه نظام ایران است. منافقین در مواجهه با این رقابت به روش ضد انقلاب رقابت میکنند که همان تخریب طرفهای مقابل است.
در این مورد ابتدا باید گفت که سابقه و موقعیت امروز منافقین به گونهای است که غیر از جریانات سلطنت طلب، گروههای تجزیه طلب و جریانات سیاسی معاند خارج کشور، ضدانقلاب تک نفره که عموماً با یک شبکه ماهوارهای اداره میشوند نیز برای منافقین رقیب محسوب میشوند. به عنوان مثال در یکی از ملاقاتهای مریم رجوی با سازمان (CIA) اقدامات یک گروه تکنفره ضد انقلاب که از طریق شبکه های اجتماعی افرادی را برای خرابکاری در ایران فریب داده بود با فعالیتهای بینتیجه منافقین مقایسه شده و از عملکرد ضعیف این گروهک به شدت انتقاد شده بود! همین مسئله نیز باعث شد تا منافقین به طراحی فرآیندی برای ارتباطگیری از طریق شبکه های اجتماعی با داخل کشور به منظور فریب کاربران نوجوان و جوان تحت عنوان کانونهای شورشی بپردازند.
یکی از کانونهای به اصطلاح شورشی منافقین که عمدتا از نوجوانان تشکیل شده و در محیط کوه و بیابان مناسک فرقهای و نمادین اجرا میکنند!
پستها، توئیتها و به طور کلی فعالیتهای ضد انقلاب نظیر گروه های سلطنت طلب در فضای مجازی همواره با واکنشهای تند اعضای فعال در یگان سایبری آلبانی مواجه شده که معمولاً با همان ادبیات سخیف و توأم با فحاشی منافقین صورت میگیرد. به جرأت میتوان گفت که بخشی از توان اعضای سازمان در یگان سایبری در آلبانی صرف تخریب دیگر گروهها و جریانات ضد انقلاب، به ویژه سلطنتطلبان میشود. همینطور بخشی از برنامه سازیهای گروهها و جریانات خارج نشین معاند نیز برای افشای فعالیتهای فعلی سران منافقین علیه اعضا و بازخوانی سابقه جنایتبار این گروهک صرف میشود.
** کتککاریهای دنبالهدار منافقین و سلطنت طلبان!
رقابت گروههای ضد انقلاب در فضای حقیقی نیز سوژههای جالبی دارد که نمونههای آن در نشستهای و همایشهای ضد ایرانی در خارج کشور رخ میدهد. به عنوان نمونه نشست ورشو در بهمن ماه سال 1397 که با تلاشهای مایک پمپئو در لهستان برای تشکیل یک ائتلاف جهانی علیه جمهوری اسلامی ایران صورت گرفت و اتفاقاً با شکست نیز مواجه شد، در حاشیه خود میزبان تجمع گروههای مختلف ضدانقلاب از کشورهای اروپایی بود. فیلم های منتشر شده از حوادث حاشیهای این نشست نشان میدهد که چند ساعت تجمع در هوای سرد خیابانهای اطراف نشست، فقط به فحاشی میان هواداران محدود سلطنت و اعضای منافقین که از نقاط مختلف اروپا جمعآوری و به این مکان آورده شده بودند، گذشت. دقایق پایانی تجمع ضد انقلاب نیز در صورت عدم دخالت پلیس لهستان در حال تبدیل شدن به صحنه زد و خورد میان این دو گروه بود.
دیگر تجمعات نمایشی منافقین در کشورهای مختلف اروپایی که علیه جمهوری اسلامی ایران شکل میگیرد، نیز در واقع صحنهپردازی برای نمایش توان اعضای این گروهک و حضور آنها در کشورهای مختلف اروپاست! که اولاً با ملاحظات دقیق در فیلمبرداری و ثبت نماهای پر تعداد سعی میشود، صحنههایی پرجمعیت نمایش داده شود و ثانیاً با پرچم ها و شعارهای مخلتف سعی می شود، تجمعات به عنوان صحنه حضور مخالفان جمهوری اسلامی تحت رهبری منافقین نمایش داده شود. این نمایشهای تکراری نیز که همواره در شبکه های ماهوارهای متعدد دیگر گروه های ضد انقلاب به سخره گرفته میشوند، در صورت عدم کنترلهای پلیس میتواند با واکنش طرفداران دیگر جریانات معاند نظیر سلطنتطلبان به صحنه درگیریهای خیابانی تبدیل گردد.
همانطور که اشاره شد بررسی مواضع دیگر گروههای ضد انقلاب نیز نشان میدهد که تنها وجه اشتراک دیگر گروه های معاند خارج نشین نفرت از منافقین است که البته به سوابق تروریستی و جنایتهای این گروهک باز میگردد. عمق این مخالفتها به اندازهای است که در معدود مواردی که سرویسهای اطلاعاتی سعی در تجمیع همه توان ضد انقلاب در یک نشست یا همایش را داشته اند، شرط حضور بسیاری از گروه ها، عدم حضور اعضای منافقین بوده است!
** سه بار خودکشی در کارنامه سیاه منافقین
در طول حیات سازمان منافقین سه خودکشی بزرگ وجود دارد که تقریباً همه تحلیلها و تاریخنگاریها در مورد سابقه سیاسی آنها را تحت تأثیر قرار میدهد. بار اول از تقابل با انقلاب اسلامی ایران آغاز شد که در نهایت به حرکت مسلحانه این سازمان در 30 خرداد 1360 انجامید. در آن دوره که از زبان سرکردگان این سازمان به فاز سیاسی تعبیر میشد، 12 هزار ترور علیه ملت ایران در کارنامه این گروهک ثبت شد که بر اساس آمار موجود فقط تعداد کمی از آن به مقامات سیاسی، لشگری، کشوری و انقلاب اختصاص داشت و بقیه آن را مردم عادی کوچه و بازار تشکیل میدادند. در واقع خانوادههای زیادی امروز در ایران وجود دارند که هر کدام به نحوی قربانی جنایت این گروهک بر سر تصاحب قدرت شدند. همچنین سازمان منافقین در آمار ترور و جنایت با فاصلهای اعجاب انگیز بالاتر از دیگر گروه های تروریستی و اپوزسیون که در دورههای مبارزه خود دست به اسلحه بردند، قرار دارد.
دوران هشت ساله دفاع مقدس در نظر اکثریت قریب به اتفاق ملت ایران، بزرگترین سند افتخار این ملت در برابر صدام به عنوان یکی از منفورترین دشمنان ملت و انقلاب ایران، شناخته میشود. منافقین در همان دوره دست در دست صدام و به امید سهمگیری در صورت پیروزی صدام، علیه ملت ایران وارد جنگ شدند و خودکشی دوم خود را رقم زدند. صحنه هایی از همکاری با حزب بعث، جاسوسی، شرکت در عملیاتها علیه ایران و در نهایت صحنه لشگرکشی به خاک ایران در عملیات مرصاد، مهمترین صحنه های ثبت شده از این فرقه تروریست در سابقه ذهنی ملت ایران است.
خودکشی سوم نیز در درون این گروهک اتفاق افتاد که به ساختار فرقهای و نقض بی نظیر حقوق بشر علیه نیروهایش مربوط است. این مسئله که بعد از افشای تکتک اعضای جدا شده شهرت پیدا کرد شامل طلاقهای اجباری، تجاوز سرکرده به اعضای زن، قتل اعضای ناراضی و خواهان جدایی و ... نام این فرقه تروریستی را در نظر ملت ایران در زمره بزرگترین ناقضان حقوق بشر قرار داد. به عبارت دیگر چهره سازمان با وجود ادعای حقوق بشر، آزادی، حقوق زنان و ... به شکلی مثال زدنی با وحشی گری و اعمال غیرانسانی گره خورده است. امروز قریب به اتفاق مخالفین جمهوری اسلامی حاضر به پذیرش ننگ همکاری با این گروهک نیستند.
** توهم بزرگی بنام آلترناتیو!
اما مهمترین مسئله در بررسی توهم آلترناتیو سران منافقین بررسی منطقی و عقلانی ویژگیهای این گروهک به لحاظ برخورداری از مؤلفههای لازم برای قرارگیری در جایگاه یک جریان آلترناتیو است؛ اینکه یک آلترناتیو اساساً باید دارای چه ظرفیتها، پتانسیلها و توانمندیها و سوابقی باشد. غیر از این موضوع منافقین ادعای جایگاه آلترناتیو برای یک نظام قدرمند، پرنفوذ و مقتدر به نام جمهوری اسلامی ایران را دارند که امروز بزرگترین مانع در برابر نفوذ و تحمیل اراده آمریکا در منطقه غرب آسیا و حتی دنیاست. در واقع چنین آلترناتیوی نیاز به مؤلفههای برجسته ای دارد تا بتواند پاسخگوی نیاز عدهای احتمالاً مخالف نظام شود و از این طریق بتواند پشتوانه مردمی را در اختیار خود بگیرد.
مسئله اول در مورد منافقین که خود توضیح کاملی برای مسئله دوم نیز محسوب میشود، این است که این گروهک اساساً از یک ساختار فرقهای و با برخورداری از حدود 5 هزار نیرو در سراسر مقرها و پایگاههایش در آلبانی، فرانسه، آمریکا و دیگر کشورها نظیر آلمان و استرالیا تشکیل شده است. اصلیترین تجمع استعداد نیرویی این گروهک در کشور آلبانی و در پشت حصارهای به شدت کنترل شده شکل گرفته و به گواهی جداشدهها از این فرقه، اکثر این نیروها یا منتظر فرصتی برای فرار هستند یا به دلایلی همچون ترس از عاقبت جدایی یا عدم امکان زندگی مستقل به دلیل کهولت سن با این گروه ماندهاند. این چندهزار نفر همه دارایی این گروهک بوده و دیگر هیچ استعداد قابل اعتنایی که اکنون در ایران حاضر به پیوستن به این فرقه تروریستی باشد وجود ندارد.
کمپ منافقین در آلبانی
این ویژگیها هیچ شباهتی به آلترناتیو یک نظام سیاسی ندارند، بلکه بیشتر به یک گروهک یا همان فرقهای میماند که با مناسبات و ساختارهای ضد بشریاش صرفاً به عنوان یکی از کمترین امکانات دشمنان ایران اجازه حیات یافته تا شاید روزی در گوشهای از طرح های ضدایرانی بتواند نقش ایفا کند.
منافقین حتی با همه کمک های آمریکا و دست و پا زدنهایی که به قیمت جان ده ها نفر از نیروهایشان تمام شد، نتوانستند پایگاه خود در عراق بحرانی در سالهای ابتدایی دهه نود را حفظ کنند. زیرا صرفاً اراده جمهوری اسلامی بر دور کردن این گروه حتی از خاک کشور همسایه اش بود و البته که اجرایی شد.
منافقین در کمپ تیرانا در آلبانی
و در نهایت آلترناتیو باید یک حداقلی از توانمندیها را برای ورود به عرصه سیاسی یا نظامی داشته باشد. صحبت در مورد عدم مقبولیت و محبوبیت این گروهک در ایران که توضیح واضحات است. صحبت در مورد تواناییهای سیاسی و نظامی این فرقه نیز حول اعضایی اکثراً ناراضی، منزوی، شکستخورده روحی و روانی با میانگین سنی بیش از 60 سال است که اکنون از سر ناچاری یا اجبار در این تشکیلات باقی ماندهاند.
غیر از سرکردگانی که دست به خون آلوده دارند و تنها محل امن برای اختفای آنها همان مقرهای سازمان است و عدهای پیرمرد و پیر زن که در واپسین روزهای عمر دیگر جایی برای رفتن ندارند، کسی حاضر به باقی ماندن نیست. به عبارت دقیقتر منافقین همان دو-سه هزار نفر اعضای خود در آلبانی را نیز در اختیار خود نداشته و نمیتوانند بر روی ظرفیت آنها حساب باز کنند. دلیل استفاده از گدایان خیابانگرد، بیخانمانها و کارتن خوابها و همچنین دانشجویان تبعه دیگر کشورها در همایش های منافقین نیز از جمله دلایل همین ضعف فرقه رجوی است.
در واقع گروهک رجوی هیچ شاخصهای را برای اینکه بتواند به عنوان آلترناتیو نظام ایران و اساساً هر نظام سیاسی دیگری مطرح شود، ندارد. با معیارهای ادبیات سیاسی میتوان حتی اینگونه بیان کرد که منافقین حتی در رده گروه های اپوزسیون نیز جای نمیگیرند. یک فرقه با سابقه اقدامات تروریستی شاخصههای اپوزسیون را نیز ندارد، خصوصاً اینکه منافقین هیچگاه مانند یک اپوزسیون نیز رفتار نکرده و به جای اتکا به ملت خود به دامان عراق و آمریکا و عربستان و رژیم صهیونیستی یا به عبارتی دشمنان ملت ایران پناه برده و مطابق با اهداف آنها ایفای نقش کردهاند.
آنچه در واقعیت به عنوان تلاش های این فرقه تروریستی برای قرارگیری در جایگاه آلترناتیو نظام ایران شناخته میشود، مجموعهای از اقدامات تبلیغی و نمایشی است که صرفاً بتواند در میان اپوزسیون پراکنده و ناتوان نظام ایران سربلند کرده و در رقابت تصاحب حمایتهای مادی و معنوی دشمنان ملت ایران پیروز میشود.
منبع: افکارنيوز
کلیدواژه: گروهک تروریستی گروهک منافقین ایران جنگ گروه های تروریستی منافقین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۷۰۵۴۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پیام محمدعلی اسلامی ندوشن به خاتمی چه بود؟ / شاهنامه نمی گذارد ایران در خواب غفلت باقی بماند / ادیبان و فیلسوفان بزرگی که عامل تهاجم فرهنگی اعلام شدند
گروه اندیشه: زمانی کشور می تواند امیدوار به توسعه و پیشرفت باشد که بداند آخرین پیام های فیلسوفان، متفکران و به ویژه ادیبانش در سال های آخر عمر و به ویژه در لحظه های پایان زندگی چیست؟ و در آخرین لحظات حساس که لحظه ها را در می یابند تا آخرین پیام های را برای سعادت آدمیان بگویند، برچه نکاتی تاکید می کنند. به عبارت دیگر آخرین توصیه هایشان برای رهایی آدمیان چیست؟
«تلاشی این سالها در باره فردوسی و شاهنامه آغاز شده است، خود نشانه آن است که هر گاه ایرانی در بزنگاه قرار می گرفته دست توسل به این کتاب دراز می کرد. اکنون در برابر برخورد با تمدن صنعتی ما در چنین وضعی هستیم. چنانکه می دانیم محتوای شاهنامه نبرد نیکی با بدی است. ایرانیان سرانجام نیکی را بر بدی پیروز می کنند. فردوسی می گوید:
مرا دانش و دین رهاند درست
شاهنامه نمی گذارد که ایرانی در خواب غفلت باقی بماند. »
شاید این پیام، که فیلم اش در شبکه های اجتماعی درحال دست به دست شدن است، از آخرین پیام های استاد اسلامی ندوشن باشد. صدایی که حکایت از آرامش او می کند، و متفکرانه، که گویی از اعماق هستی، هدیه ای برای ایرانیان فراهم کرده؛ کلامی اینچنین محکم را برای ایرانیان به یادگار می گذارد. یادگاری برای رهایی ایرانیان.
دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشَن ( تولد ۳ شهریور ۱۳۰۳ – و تولدی دیگر ۵ اردیبهشت ۱۴۰۱) شاعر، منتقد، نویسنده، مترجم، حقوقدان و پژوهشگر ایرانی بود. او دانشآموختۀ حقوق بینالملل از فرانسه بود و پس از بازگشت به ایران، در آغاز قاضی دادگستری شد، اما پساز چندی به دعوت فضلالله رضا به دانشگاه تهران رفت. و به دلیل آثارش در ادبیات، عضو هیئت علمی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شد و به تدریس نقد ادبی و سخنسنجی، ادبیات تطبیقی، فردوسی و شاهنامه، شاهکارهای ادبیات جهان» در دانشکده ادبیات، و تدریس تاریخ تمدن و فرهنگ ایران در دانشکده حقوق پرداخت. اسلامی ندوشن، ۱۳۵۹ از دانشگاه تهران بازنشسته شد. آخرین فعالیت او در ایران، تدریس در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، تدریس مکتبهای ادبی جهان به دانشجویان دکترا بود.
اسلامی ندوشن برخی از آثارش را با امضای مستعار «م. دیدهور» منتشر میکرد.۱۳۴۲، کتاب ابر زمانه و ابر زلف وی، کتاب برگزیده سال انجمن کتاب شد. او در مدت ۷۰ سال، بیشاز ۷۰ کتاب و صدها مقاله درباره فرهنگ و تاریخ ایران و ادبیات فارسی نوشت. تأسیس فرهنگسرای فردوسی و انتشار فصلنامهٔ هستی از کارهای او در اعتلای فرهنگ و ادب فارسی است.
خاطره دعایی در باره اسلامی ندوشن
سید محمود دعایی در مراسمی که به یاد مرحوم اسلامی ندوشن در خانه علوم انسانی برگزار شده بود گفت: « از استاد اسلامی ندوشن چند خاطره کوتاه دارم. فکر می کنم که نقل آن بد نباشد. اولا شخصیتی که ایشان داشتند و در ذهن ما بود انسان فرهیخته ای که خیلی فراتر از زمان خودش و فراتر شخصیت های پیرامونی خودش نقش و ارزش داشت. مجیز هیچ کسی را نمی گفت. عنصر ادبی فرهیخته ارجمندی بود که در کشور تحت تاثیر شانتاژها قرار نمی گرفت. به خاطر ایراندوستی، زمانی که ایران پرستی و جشن های ۲۵۰۰ را راه انداختند، هیچ اظهار نظری نکرد. و اینگونه رژیم گذشته را آزرد. و خودش را در تنگنایی قرار داد که در انزوا قرار بگیرد. و این انزوا را خودخواسته بهش افتخار کرد. اما در دوران انقلاب اسلامی هم برای هیچ کسی سری تکان نداد، و راهی را که تصور این شود می خواهد بهره ای بگیرد، از خود نشان نداد. اما وقتی درک کرد یک همشهری شایسته اش، یک انسان در طراز خودش، از شاگردان و عاشقان راه و منش خودش، به همت این مردم در موقعیتی قرار گرفته که در صدر است، و به ریاست جمهوری این کشور انتخاب شده است، برای اولین بار در تاریخ زندگی اش در ارتباط با شخصیت های تاثیرگذاری سیاسی کشور مقاله نوشت. مقاله را برای ما فرستادند و در روزنامه اطلاعات چاپ کردیم. بعد از پیروزی آقای خاتمی گفت که:
ساقیا آمدن عید مبارک بادت
آن مواعید که کردید نرود از یادت»
سید محمود دعاییاو در ادامه گفت: «در این گفته هم نصیحت کرد و هم نیاز جامعه را و امید امثال خودش و آن دولت را بیان کرد. البته طبیعی بود که مخالفان حضور کاکا را، برنتابند. و در روزنامه متفاوت با ما مطلبی خیلی سخت و سنگین و تهمت آمیز علیه اش نوشتند. بغض اش ترکید، پاسخ داد، پاسخ اش را چاپ کردیم. با ما رابطه برقرار کرد، در چند مناسبت قدم روی چشم ما گذاشت علیرغم شخصیت والا و ارجمندی که داشت، به تفقد از ما آمد.»
شاید منظور مرحوم دعایی ستون «نیمه پنهان» در روزنامه کیهان بوده است که در آن اغلب نویسندگان، متفکران، وفیلسوفان ایرانی مانند محمدعلی اسلامی ندوشن، داریوش شایگان، محمود دولتآبادی، و بسیاری دیگر را به عنوان عنوان تئوریسینها و مجریان تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی غربی و خائن به کشور یاد می کرد.
عطاالله مهاجرانی و خاطره استیضاح
زمانی که خانواده اسلامی ندوشن تصمیم گیرفتند پیکر او را به ایران منتقل کنند، عطاالله مهاجرانی با ذکر خاطره ای در باره استیضاح او، و مشورتی که اسلامی ندوشن در این باره کرده بود در روزنامه اعتماد نوشت: «در ماجرای استیضاح با او مشورت کردم.گفت:«برای رای آوردن تلاش نکن، ببین چه سخنی به یادگار میماند، وزیران میآیند و میروند، البته خوشحال میشوم که وزیر بمانی، اما ببین چه چیزی بزرگتر از وزارت است! برای مجلس نمایندگان صحبت نکن، برای مجلس مردمان و ساحت سخن صحبت کن!»
عطاالله مهاجرانیمهاجرانی می گوید که سپس این بیتها را از شاهنامه آرام و با تانّی خواند. انگار در حضور حکیم طوس زمزمه میکرد:
جز از آشتی ما نبینیم روی نه والا بود مردم کینهجوی
نه والا بود خیره خون ریختن نه این شاه با بنده آویختن
سبکسار مردم نه والا بود وگر چه به تن سرو بالا بود
چنین بال و این چنگهای دراز نه والا بود پروریدن به ناز
سخنان اصغر دادبه و ژاله آموزگار
یک روز پس از بازگشت پیکر استاد محمدعلی اسلامی ندوشن به خاک وطن، آیین بدرقه و تشییع او ابتدا از محل دانشکده ادبیات تا دانشکده حقوق دانشگاه تهران برگزار شد و سپس چهره های دانشگاهی و فرهنگی کشور برای تکریم و تمجید از او و آثارش در موسسه اطلاعات گرد هم آمدند.
اصغر دادبهاصغر دادبه درباره زمینه تحقیقات اسلامی ندوشن توضیح گفت: «تخصص اسلامی ندوشن در زمینه ای بوده است که نمی گویم دیگران تجربه نکرده و نیازموده اند اما کسی مانند او تلاش نکرده است. بدیهی است که تخصص او در ایران شناسی بود اما کسی مانند او این کار را نکرد.» او با بیان اینکه ذهن اسلامی ندوشن درباره ایران بود، افزود: «روزی اسلامی ندوشن گفت، ایران هرگز تنها نخواهد بود. باید این ایده و اندیشه را دنبال کنیم.»
ژاله آموزگار نیز با بیان اینکه گوهر گران بهای ایران به سرزمینش بازگشته است، گفت:«اسلامی ندوشن به ایران بازگشت تا راه و رسم وطن دوستی و وفاداری را بیاموزد. این فرزند صالح و خلف ایران، کوه ها، رودهای کم آب و پرآب را عاشقانه دوست داشت.» این ادیب با تاکید بر اینکه ندوشن دانشمندان بی مانند را بزرگ داشت و به دیگران آموخت تا بزرگشان بدارند، گفت: «او در حسرت ایران در غربت چشم فروبست اما چشمانش نگران بود تا زمانی که چشمانش را در ایران ببندند.» او افزود:« ایران، سرزمین ما، چگونه عشقی است دوست داشتن تو که در دل ما نهفته است، که گاه سر بر میدارد و گاه به اجبار خاموش است.»
ژاله آموزگاربه گفته آموزگار، ندوشن کوشید که ایران را با عیب ها و حسن هایش بشناساند. او چون به این دیدگاه رسیده بود به دیگران یاد داد که دوست داشتن ایران باید به دور از خودبزرگ بینی باشد. هیچ رویدادی نتوانسته است و نخواهد نتوانست ریشه ژرف تو را قطع کند زیرا به قول اسلامی ندوشن تا ریشه در آب است، امید است. او ادامه داد: «اسلامی ندوشن هرگز به انقطاع این سرزمین نیندیشید و به تداوم آن اعتقاد داشت، او به مولوی، سعدی و حافظ حرمت گذاشت و از دیگر فرزندان غافل نشد و در آثارش از رودکی تا بهار را بررسی کرد. او با دلیل و برهان و زندگی و مرگ در شاهنامه به ما ثابت کرد که چرا فرزند نامدار ایران، فردوسی، شاعری بزرگ و جهانی است.»
بیشتر بخوانید:
نقد شاعران مداح و متملق در اشعار سعدی شیرازی / پندهای سعدی برای به سر عقل آمدن قدرتمداران / نوآوری معتدلانه سعدی و تحول تند و تیز مدرنیتههوشیاری شراب لحظه باوری، نظریه ای که خیام به جهان عرضه کرد / نظریه خیام خارج از هستی شناسی مسلط شاعران ایرانی
فرهنگ رجایی: یادگار طباطبایی برای «ایران خانم» اندیشه ایرانشهری در قرن 21 است / طباطبایی نه گذران زندگی که زندگی به جا گذاشت
لحظه ای که به حال عادی بازگشتم، ساعتها گذشته بود ...
۲۱۶۲۱۶
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1899421